شکست عشقی احسان علیخانی / ۹۰ روز برای فراموش کردنت گریه کردم!
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۷۸۸۲
آفتابنیوز :
احسان علیخانی مجری جوان و بسیار کاربلد کشورمان است. برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی در ایام ماه رمضان بسیار به دلها نشست. همچنین مسابقه "عصر جدید" به تهیه کنندگی و اجرای احسان عیخانی مخاطبان زیادی داشت.
احسان علیخانی نوشته بود:
بهت گفتم:اگر تو دروغ باشی، تموم میشم... ناامیدم کنی، میمیرم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اون بالایی صِدام کرد، گفت:بلند شو، من هستم، هر چی بشه من هستم، نترس، بلند شو ... بلند شدم، سخت بود، اما بلند شدم، با چشمهای تار، با دستِ لرزان، با سر گیجههای مداوم، با پاهای خسته، با خندهای مصنوعی به مردم، با کتُ و شلوارِ زورکی به تَنَم... گذشت، ۹۰ روز گذشت و من با زخمی که زدی با دردی که دادی رفیق شدم حتی دوستشون دارم، چون از تو دارم رفیق...
پیرم کردی، اما بزرگ شدم، انقدر که دیگر هیچ خبری شوکه ام نمیکند ... من تو را بخشیدم، اما فراموش نمیکنم چه کردی با من، بخشیدم، چون نمیخواهم شبیه تو سنگدل باشم، من بخشیدم، اما حسابِ تو و آن بالایی باقیست ...
دروغ، حیله و نیرنگهایت من را فریب داد، اما نقشه تو برای اون بالایی چیست؟! تمام عمر جا خالی دادی، مواظب لحظهای باش که بی هوا میآید... همه میمیریم و چیزی برای بُردن نداریم، اما من حداقل زخم و دردی که تو به من هدیه دادی را با خود میبرم برای اون بالایی، شاید دیوانگیهایم را ببخشد، تو که طبیب نبودی شاید اون بالایی طبیب زخم من شد، که حتما میشود...
راستی این روزها امید و زندگی کدام بیچارهای هستی؟ بهش رحم کن و نقابَت را زودتر بردار، اجازه بده زودتر با دردَش آشنا شود، این روزها از آدمهای بدون درد بیزارم، چون بدون درد زندگی از معنا خالیست، جهان از شعر خالیست، تنهایی از دعا خالیست، آدمِ برای حرف زدن با اون بالایی خالیست، و من بدون درد از خودم خالی میشوم، درد به درد میخورد رفیق، کاش با دردهایت رفیق میشدی که به آدمها زخم نزنی،ای کاش، اما افسوس که دردهایت را پشتِ هزار دروغ رنگی پنهان میکنی ...
حداقل مواظب هدیه کریسمَسی که بهت دادم باش، بابانوئل در گوی ِ شیشهای با موسیقی ِ قبلِ خواب، هر بار که میبینیش به این فکر کن که چقدر دنیایِ کوچکی داری، انقدر که همیشه باید با دروغ از مردم عشق و احترام دزدی کنی... بی خیال رفیق، ممنونم به خاطر آشتی دادنم با اون بالایی... با احترام: (رَوی، وکیل دادگستری)
پست عاشقانه احسان علیخانی
توضیح: دوستان این صرفا یک متنِ و مربوط به یک نویسنده اسپانیایی و من از لحن و ادبیاتش خوشم اومد، همین، جان ماماناتون، لطفا داستان و افسانه نسازید و به من ربطش ندید، که من بتونم بدون دغدغه هر از گاهی متن یا شعر بزارم.
منبع: سایت رکنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: احسان علیخانی احسان علیخانی اون بالایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۷۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این روزها همه گریه میکنند، بخصوص گلرها!
به گزارش ورزش سه، تیم ملی فوتسال ایران شب گذشته در دیداری حساس و پرفشار موفق شد در ضربات پنالتی تیم جنگنده ازبکستان را از پیش رو بردارد.
باقر محمدی که شب گذشته درون دروازه ایران ایستاده بود در آخرین ثانیههای بازی که مسابقه 3-3 پیش میرفت با یک جهش خیرهکننده باعث شد مسابقه به ضربات پنالتی کشیده شود. گرچه این حربهای بود که ازبکستانیها به آن چشم دوخته بودند و لوپز سرمربی این تیم در نشست مطبوعاتی قبل از بازی گفته بود که برنامه ویژهای دارد اما درخشش محمدی در ضربات پنالتی که اولین و آخرین شلیک حریف را مهار کرد باعث شد ایران برنده این دیدار حساس و سرنوشتساز شود.
محمدی که قبل از زدن ضربات پنالتی با حرکات نمایشی سعی میکرد روحیه حریف را تحت تاثیر قرار دهد، بعد از مهار پنالتی آخر و قطعی شدن صعود تیم ملی به فینال روی زمین دراز کشید و اشک ریخت، صحنهای احساسی که به خاطرات فوتبالی/فوتسالی ما اضافه شد.
عکسها: محسن داودی